پایان دوران چراغ خاموش
مپنا، رسانههای جدید و ماموریتهای ارتباطاتی
روایت احسان آقائی ملایری، مدیر ارتباطات و بازار مپنا از سه دهه تلاش گروه مپنا برای ارتباطات موثر و بهروز
پایان دوران چراغ خاموش
مپنا، رسانههای جدید و ماموریتهای ارتباطاتی
روایت احسان آقائی ملایری، مدیر ارتباطات و بازار مپنا از سه دهه تلاش گروه مپنا برای ارتباطات موثر و بهروز
مپنا، بهعنوان یکی از شرکتهای بزرگ و تأثیرگذار در ایران، نقش مهمی در توسعه صنایع نیروگاهی، نفت و گاز، حملونقل ریلی و انرژیهای تجدیدپذیر ایفا کرده است. این شرکت از ابتدای تأسیس خود در دهه هفتاد شمسی، مسیری طولانی را طی کرده و با توسعه ساختارهای سازمانی و ورود به حوزههای مختلف، توانسته به یکی از شرکتهای پیشرو در منطقه تبدیل شود.
در سالهای ابتدایی، مپنا بیشتر ماهیتی پروژهمحور داشت و تمرکز خود را بر اجرای پروژههای بزرگ نیروگاهی قرار داده بود؛ اما با گذشت زمان و افزایش نیازهای کشور، این شرکت به سمت ساخت تجهیزات پیشرفته و ارائه راهکارهای جامعتر حرکت کرد. این تغییرات نیازمند بازتعریف ساختار سازمانی و ایجاد بخشهای جدیدی بود که بتوانند پاسخگوی نیازهای متنوع باشند.
یکی از حوزههایی که در این مسیر دچار تحولات زیادی شد، روابط عمومی و ارتباطات سازمانی بود. در ابتدا، فعالیتهای مربوط به روابط عمومی بیشتر در قالب وظایف منابع انسانی یا امور اداری انجام میشد. اما با گسترش فعالیتها و اهمیت یافتن ارتباطات درونسازمانی و برونسازمانی، این حوزه بهتدریج به یک واحد مستقل تبدیل شد. امروزه، مدیریت ارتباطات در مپنا نقش کلیدی در تعامل با ذینفعان مختلف ایفا میکند؛ از سهامداران و مشتریان گرفته تا رسانهها و جامعه دانشگاهی.
توجه به اهمیت مدیریت برند و تصویر سازمانی
در دهههای اخیر، مپنا با بهرهگیری از فناوریهای نوین و توجه به تغییرات محیطی، تلاش کرده است تا در مسیر توسعه پایدار گام بردارد. این شرکت با ورود به حوزههایی نظیر انرژیهای تجدیدپذیر و برقیسازی صنایع، نشان داده است که علاوه بر تأمین نیازهای فعلی کشور، به آینده نیز توجه ویژهای دارد. همچنین، مپنا با ارائه راهکارهایی برای بهبود راندمان انرژی و کاهش مصرف، سعی کرده است تا نقش خود را در حل مشکلات ملی ایفا کند.
یکی از چالشهای اصلی مپنا، تعامل با ذینفعان مختلف است. «شرکت» با توجه به اهمیت مدیریت برند و تصویر سازمانی، تلاش کرده است تا از طریق کانالهای ارتباطی متنوع، پیام خود را به مخاطبان منتقل کند. در دنیای امروز، که رسانهها و شبکههای اجتماعی نقش پررنگی در شکلدهی افکار عمومی دارند، مپنا نیز باید استراتژیهای خود را بهروز نگه دارد و از ابزارهای جدید برای ارتباط مؤثر استفاده کند.
احسان آقائی ملایری مدیر ارشد ارتباطات و بازار مپنا معتقد است در نهایت، مپنا بهعنوان یک سرمایه ملی، نه تنها در توسعه اقتصادی کشور نقش دارد، بلکه با تأمین انرژی پایدار و ارائه راهکارهای فناورانه، میتواند رفاه اجتماعی را نیز افزایش دهد.
به گفته مدیر ارشد ارتباطات و بازار مپنا، این شرکت باید همچنان بر اساس اصول برد-برد با ذینفعان خود تعامل کند و در مسیر تعالی سازمانی گام بردارد.
نگاهی به ارتباطات در گروه مپنا طی سه دهه
آنچه در ادامه میخوانید گزارشی است از دیدگاهها و تلاشهای سه دهه گذشته گروه برای ارتباط موثرتر با ذینفعان و شرکتهای زیرمجموعه و ایجاد تصویری روشن از فعالیتها و برند مپنا به روایت احسان آقائی ملایری مدیر ارشد ارتباطات و بازار مپنا:
مپنا در ابتدا ماهیتی پروژهمحور داشت و به مرور وارد حوزه ساخت تجهیزات شد. در آن زمان هرچند ساختار سازمانی مپنا چندان بزرگ نبود، اما پروژههایی عظیم را به انجام میرساند. بر اساس اطلاعاتی که از افراد قدیمی گروه داریم، اگرچه واحد مشخصی تحت عنوان روابط عمومی به شکل رسمی وجود نداشت، اما حوزههایی نظیر منابع انسانی یا امور اداری، مسئولیت برخی فعالیتها را بر عهده داشتند. برای مثال، برگزاری رویدادها، مراسم کلنگزنی پروژهها، جلسات با هیئتهای خارجی که برای انتقال تکنولوژی یا همکاری در ساخت پروژهها رفتوآمد داشتند و جلسات کنترل پروژه و حتی فعالیتهایی در جهت روابط درونسازمانی مربوط به کارکنان، همگی توسط این حوزهها مدیریت میشد.
از اوایل دهه هشتاد شمسی، با رشد پروژهها و بزرگتر شدن کارخانجات، گروه مپنا وارد فاز تجهیزاتسازی شد. با افزایش تعداد پروژهها و گستردگی فعالیتها، نیاز به بازتعریف ساختار سازمانی بهوضوح احساس شد. در این دوره، گروه مپنا به بازسازی ساختار خود پرداخت و برای اینکه بتواند کارهای بزرگتری انجام دهد، حوزههای کاری متنوعتری را ایجاد کرد. بهجز بخش نیروگاهی، گروه وارد حوزه یوتیلیتی برای پروژههای نفت و گاز شد و به تدریج فعالیتهایی در زمینه حمل و نقل ریلی نیز آغاز شد که با قراردادهایی مانند همکاری با راهآهن شکل گرفت. هرچند تاریخ دقیق این تغییرات ممکن است نیازمند بررسی بیشتری باشد، اما به مرور زمان مفهوم روابط عمومی نیز شکل جدیتری به خود گرفت. در نهایت این نیاز احساس شد که شرکت باید وارد حوزه فعالیتهای خبری شود و اخبار عملکرد و فعالیتهای خود را به صورت رسمی منتشر کند.
در روند تغییرات و تحولات ساختاری که در حوزه روابط عمومی یک سازمان بزرگ مانند مپنا رخ داده، میتوان مشاهده کرد که این بخش به مرور زمان از شکل اولیه خود فاصله گرفته و به ساختاری پیچیدهتر و مستقلتر تبدیل شده است. در اواسط دهه هشتاد با توجه به تشکیل ساختارهای گروهی در سازمان و مشاورهای که از خارج کشور انجام شده بود، شکلگیری اولیه بخشهای مختلف سازمان، از جمله بخش مهندسی احداث، مهندسی تولید، و پروژههای سرمایهگذاری انجام گرفت.
در همین زمان، حوزه روابط عمومی نیز بهطور غیررسمی و تحت معاونت فروش شروع به فعالیت کرد. دلیل این موضوع نیز ارتباط مستقیم وظایف روابط عمومی با فروش و ارائه تصویر سازمان به مخاطبان بود. در تغییرات ساختاری بعدی که با استفاده از مشاوره داخلی صورت گرفت، مدیریت روابط عمومی به تدریج از معاونت فروش جدا شد و به یک مدیریت مستقل تبدیل شد. این تغییر منجر شد تا این حوزه جایگاه مشخصتری پیدا کند و بتواند نقشی کلیدیتر در ارتباطات سازمان ایفا کند. در عین حال با تلفیق حوزههای دیگر مثل بازاریابی راهبردی، مدیریت برند، مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM) و بخش نمایشگاهها و رسانهها عملکرد این بخش تنوع بیشتری پیدا کرد و به مدیریت روابط عمومی و بازار تبدیل شد.
ساختار جدید توانست طی چند سال خدمات جامعتر و متمرکزتری ارائه دهد. اما با توجه به تحولات داخلی و خارجی سازمان در طول زمان، نام این بخش نیز تغییر کرد و در ادامه به «مدیریت ارتباطات و بازار» تبدیل شد که باز هم نشاندهنده تحولات مداوم در نگرشها و نیازمندیهای این حوزه است. در زمینه اقدامات عملیاتی روابط عمومی در آن دوران، یکی از وظایف اصلی ارائه اخبار رسمی سازمان به رسانهها بود تا تصویر مناسبی از فعالیتها و دستاوردهای مپنا ایجاد شود. این فرآیند شامل تعامل با مطبوعات، دعوت از خبرنگاران و تهیه گزارشهای رسمی بود تا از طریق آنها پیام سازمان به درستی منتقل شود. با توجه به تحولات ساختاری و افزایش نقش روابط عمومی در ارتباطات راهبردی سازمان، این اقدامات نیز توسعه یافت. از سال 1386 که من وارد این حوزه شدم، تحولاتی که ذکر شد را از نزدیک دیده و تجربه کردهام. بر همین اساس، میتوان گفت که سیر تحول روابط عمومی مپنا نشاندهنده رشد تدریجی آن از یک واحد وابسته به فروش به یک واحد مستقل و بلافصل مدیرعامل با ماهیت راهبردی بوده است که همچنان با توجه به تغییرات محیطی و نیازهای استراتژیک گروه دستخوش تحول است.
اهمیت تعامل با ذینفعان در بنگاههای اقتصادی
اگر نگاهی به شرکتها و سازمانهای بزرگ دنیا بیندازیم، میتوان گفت شرکتها به عنوان بنگاههای اقتصادی، کسبوکار خود را به نحوی اداره میکنند که محصولاتشان چه به مصرفکنندگان نهایی، چه دیگر شرکتها یا حتی دولتها برسد، در شبکهای از ارتباطات با ذینفعان خود قرار دارند.
این ذینفعان که ممکن است بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با شرکت در تعامل باشند در یک رابطه چندسویه با شرکت هستند. بر اساس اصول مدیریتی مدرن و استانداردهای تعالی، توجه به نحوه تعامل با ذینفعان امری حیاتی است. ما امروز این ذینفعان را بر حسب نوع ارتباط و انتظاراتشان از شرکت به یازده گروه مجزا تقسیمبندی کردهایم. مثلاً در حوزه تولید نیروی برق، که یکی از قدیمیترین مفاهیم صنعتی و اقتصادی کشور است و بسیاری ما را با این زمینه میشناسند، زمانی نیروگاهها تنها برای سازمان توسعه برق ایران که زیرمجموعه توانیر بود فعالیت میکردند. امروز این وظیفه به شرکت مادرتخصصی تولید نیروی برق حرارتی منتقل شده است. اما مصرفکنندگان برق – از خانهها گرفته تا صنایع، بیمارستانها، مدارس یا حتی شبکههای مخابراتی – نیز بهصورت غیرمستقیم نقش حیاتی ایفا میکنند. کیفیت و پایداری برقی که مصرف میکنند مستقیماً به عملکرد و کیفیت تولید نیروگاهی که ساخته میشود وابسته است. بنابراین، این یک مثال از تأثیر شبکهای و چندجانبه تعامل یک صنعت با ذینفعان مختلف خود است.
مثل هر شرکت دیگری، نیروگاهها میتوانند باعث رفاه شوند، زیرا برق یکی از الزامات توسعه است و باعث رفاه میشود. اما اگر پایدار نباشد، کیفیتش پایین باشد یا با قیمت مناسبی به مشتری ارائه نشود، میتواند بهجای رفاه، موجب رفاهزدایی از جامعه شود. بنابراین، هر مصرفکنندهای که برق را مصرف میکند، بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم، از رفتار نیروگاهساز تأثیر میپذیرد؛ به همین مقیاس در صنایع دیگری هم که فعالیت میکنیم، وضع به همین منوال است.
ذینفعان گروه مپنا و پیریزی روابط برد-برد
ما پذیرفتهایم که در معرض قضاوتهای اصحاب رسانه قرارداریم. خبرنگاران رسانهها در همه جای دنیا عملکرد شرکتها را میبینند، رفتارشان را رصد میکنند و درباره آنها گزارش میدهند. خود اصحاب رسانه بهعنوان یک گروه بسیار مهم، یکی از ذینفعان هر شرکتی هستند.
از جمله دیگر ذینفعان میتوان به بخشهای حاکمیتی اشاره کرد. اگرچه این بخشها مستقیماً خریدار محصولات یا خدمات ما نیستند، اما هر تصمیمی که میگیرند، مانند وضع قوانین جدید، تعرفههای تازه یا راهبردهای اداره کشور، بر کسبوکار مپنا تأثیر میگذارد. همچنین رفتار ما نیز بر تصمیمات آنها تأثیر خواهد گذاشت. برای مثال، اگر امروز قراردادی برای فشارافزایی پارس جنوبی با زیرمجموعه وزارت نفت منعقد کردهایم به دلیل توانمندیهایی است که به آن دست یافتهایم. اگر سیستم تصمیمگیری کشور نمیتوانست روی این توانمندی حساب کند، چنین قراردادی شکل نمیگرفت.
از سوی دیگر جامعه دانشگاهی ممکن است ارتباط مستقیمی با ما نداشته باشد، اما تمام کسانی که در شرکتهایی مثل مپنا کار میکنند در دانشگاه درس خواندهاند. آنها دانش، مهارت و توانمندیهای لازم برای تصدی مشاغل مختلف در شرکتی مثل مپنا را در دانشگاه فراگرفتهاند. بنابراین، جامعه دانشگاهی نیز به نوعی با ما در ارتباط است.
اگر به داخل سازمان بازگردیم، کارکنان گروه مپنا از جمله مهمترین ذینفعان هستند. هر اتفاقی که میافتد، هر محصولی که ساخته میشود، هر پروژهای که اجرا میشود و هر خدمتی که ارائه میشود، نتیجه تلاش کارکنان گروه است. بنابراین، آنها یکی از مهمترین ذینفعان گروه هستند.
امروز هیچ پروژهای بدون تأمین مالی، چه در کشور ما و چه در سایر نقاط دنیا، معنا پیدا نمیکند. اگر پروژهای تأمین مالی نشود، اصولاً شکل نمیگیرد و به اجرا در نخواهد آمد. بنابراین، نهادهای مالی، بازار سرمایه و بانکها از جمله ذینفعان مهم گروه مپنا هستند. این نهادها باید درک درستی از سازمان ما داشته باشند که در پروژههای گروه مپنا سرمایهگذاری کنند؛ اگرچه این نهادها مستقیماً از ما محصول یا خدمتی نمیخرند، اما به نوعی با ما در ارتباط هستند.
سهامداران گروه مپنا نیز یکی دیگر از ذینفعان هستند. آنها کسانی هستند که سهام مپنا را در بازار سرمایه خریداری کردهاند و نگاهشان به رفتارهای ماست تا از این طریق به درآمد و سودآوری برسند. بنابراین، سهامداران نیز یکی از گروههای ذینفع در حوزه پولی، مالی و سرمایهگذاری هستند.
در نتیجه، هر سازمان یا شرکتی، از جمله گروه مپنا، باید به فکر تعامل درست و بر اساس منافع دوطرفه با ذینفعان خود باشد. قرار نیست منافع شرکت را ضایع یا فدا کنیم، زیرا اگر شرکتی وجود نداشته باشد، برای ذینفعان نیز منفعتی نخواهد داشت. از طرفی، نباید منافع ذینفعان را نیز نادیده بگیریم. به همین دلیل، روابط بین هر شرکتی و ذینفعانش باید بر اساس معادله برد-برد شکل بگیرد.
دو گروه ذینفع بسیار مهم برای سازمان، سهامداران و مشتریان هستند. اگر این دو گروه از شرکت رضایت نداشته باشند، مشکلات بسیاری برای شرکت پیش خواهد آمد. به همین دلیل، نحوه تعامل با هر یک از این گروهها مستلزم این است که گروه مپنا به توانمندیهای ارتباطی خود مسلط باشد. از منظر ارتباطات و ذینفعان، این موضوع بسیار اهمیت دارد.
نقش برندسازی سازمانی
از منظر برند نیز، هر شرکتی هویتی برای خود تعریف میکند. این هویت ممکن است در قالب بیانیه مأموریت، چشمانداز، ارزشهای سازمانی یا نقشههای استراتژیک باشد. این هویت نشان میدهد که شرکت چگونه میخواهد کسبوکار خود را اداره کند. از طرف دیگر، ذینفعان نیز تصویری ذهنی از شرکت در ذهن خود شکل میدهند و مدیریت برند وظیفه دارد که اختلاف میان هویت سازمانی شرکت و تصویری که در ذهن ذینفعان شکل گرفته را به کمترین حد ممکن برساند. هرچه این دو تصویر به یکدیگر نزدیکتر باشند، سازمان موفقتر عمل کرده است.
برای این کار، کانالهای ارتباطی نقش مهمی ایفا میکنند. یکی از وظایف کانالهای ارتباطی این است که ایده برند و استراتژی گروه را به ذهن ذینفعان نزدیک کند. بنابراین، در حوزه تخصصی ما، نیاز است که بهعنوان یک کسبوکار، روابط کارآمد و اثربخش با ذینفعان خود شکل دهیم. نتیجه این کار این است که ذینفعان بیرونی و درونی بدانند که گروه مپنا چه کاری انجام میدهد و چگونه فعالیت میکند.
شما ممکن است پروژهای را انجام دهید یا محصول خاصی را تولید کنید، اما اگر این موارد را با ذینفعان خود به اشتراک نگذارید یا به درستی ارائه نکنید، آنها صرفاً بر اساس برداشتهای خودشان ممکن است با این موارد آشنا شوند. این برداشتها ممکن است به واقعیت نزدیک نباشند. بنابراین، کار ما در حوزه ارتباطات این است که این برداشتها را از طریق کانالهای ارتباطی خود، به واقعیت نزدیک کنیم. از دهه هشتاد که فعالیتهای گروه مپنا آغاز شد، ما ابزارهای ارتباطی محدودی داشتیم؛ آن زمان رادیو، تلویزیون و روزنامهها ابزارهای اصلی بودند و از طریق آنها تلاش میکردیم این وظیفه را انجام دهیم.
ارتباطات مپنا و استفاده از رسانههای جدید
امروزه ساخت تصویر برند دیگر محدود به روشهای سنتی نیست. رسانهها و کانالهای ارتباطی بهشدت متنوع شدهاند و شرکتها باید برای حضور مؤثر در این فضاها، استراتژیهای خود را بازتعریف کنند. شبکههای اجتماعی مانند تیکتاک، که در نگاه اول ممکن است تنها یک پلتفرم سرگرمی به نظر برسند، اکنون به ابزاری برای شکلدهی به تصویر برندها تبدیل شدهاند. بهعنوان مثال، در جریان جنگ تعرفهای آمریکا و چین، برخی کاربران چینی در تیکتاک به برندهای آمریکایی حمله کردند و این حملات تأثیر مستقیمی بر فروش این برندها داشت.
این موضوع نشان میدهد که افکار عمومی و روابط عمومی (PR)، اکنون به حداکثر اثرگذاری خود رسیده است. در این میان، شرکتها نمیتوانند از این ابزارها غافل بمانند، اما نباید در آنها غرق شوند. آنها باید منابع خود را بهدرستی مدیریت کنند تا حداکثر اثرگذاری را به نفع خود و ذینفعانشان ایجاد کنند. گروه مپنا نیز به این موضوع توجه ویژهای دارد و تلاش میکند بهصورت سیستماتیک از ابزارهای جدید رسانهای برای تحقق اهداف و راهبردهای خود در حوزه ارتباطات استفاده کند. بهعنوان مثال، پادکستها یکی از رسانههایی هستند که مپنا به آنها توجه دارد. برخلاف رسانههای سنتی مانند رادیو، پادکستها به مخاطبان این امکان را میدهند که هر زمان که بخواهند به محتوای موردنظر گوش دهند، درباره آن نظر بدهند، آن را لایک کنند یا با دیگران به اشتراک بگذارند. این تعامل دوسویه، خود گرایشهای اجتماعی جدیدی خلق میکند.
تحول در عصر دیجیتال و اثرگذاری رسانهها تحولی که در عصر دیجیتال رخ داده، باعث شده است که رسانهها نهتنها محتوای خود را ارائه دهند، بلکه گرایشهای اجتماعی ایجاد کنند. برای مثال، امروز شرکتهای چینی در واکنش به تعرفههای آمریکا میگویند اگر قرار باشد تعرفههای شما بالا برود و محصولاتتان در خاک ما تولید نشود، بعید است که بتوانید با همان قیمت و کیفیت در خاک خودتان تولید کنید. در همین راستا، ویدئوهای طنزی برای آمریکاییها ساخته شده که نشاندهنده جدیترین وقایع تجاری جهان است. این نشان میدهد که افکار عمومی و رفتار عمومی، که زمانی تنها بهعنوان یک مفهوم در علم ارتباطات و روابط عمومی مطرح بود، اکنون به یک نیروی اثرگذار تبدیل شده است.
نقش گفتمانهای مختلف جاری در جامعه برای مپنا
در گروه مپنا، روشهای سیستماتیکی برای برنامهریزی ارتباطات در طول سال وجود دارد. این شرکت به مدیران ارشد خود گزارش میدهد که چه اقداماتی در این حوزه انجام شده است. هرچند که هنوز تا رسیدن به بلوغ و توسعه مطلوب فاصله وجود دارد، اما مپنا صرفاً به داشتن چند اکانت در شبکههای اجتماعی بسنده نکرده است. برای این شرکت بسیار مهم است که جامعه پیرامونی درباره آن چه فکری میکند. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که کار مپنا بر زندگی ذینفعانش تأثیر میگذارد و قضاوتها و رفتار ذینفعان نیز بر کسبوکار این شرکت تأثیرگذار است. رفتار جامعه عام و اقتصاد رفتاری در حوزه دانش اقتصاد رفتاری، رفتار مصرفکننده نهایی، مشتری و جامعه پیرامونی برای سازمانها بسیار مهم است. بسیاری از شرکتها، بهویژه در حوزه محصولات مصرفی، تحقیقات وسیعی در این زمینه انجام دادهاند.
دلیل این امر این است که همه ما در شبکهای از رفتار و گفتار زندگی میکنیم که در نهایت گفتمان را شکل میدهد. این گفتمان است که باعث میشود مپنا به سمت توسعه انرژیهای تجدیدپذیر برود یا نرود، به سمت بهبود راندمان محصولات خود حرکت کند یا نکند. برای مثال، مپنا در ده سال گذشته تلاش کرده است با جامعه پیرامونی، دستگاههای حاکمیتی، رسانهها و فعالان صنعت صحبت کند و راهحلهایی برای مشکلات ملی ارائه دهد. یکی از این راهحلها، برقیسازی صنایع و حملونقل است. برقیسازی مزایای متعددی دارد، از جمله قابلیت هوشمندسازی که باعث افزایش بهرهوری میشود. مپنا از چند سال پیش بهصورت خودانگیخته روی این موضوع کار کرده و با ارائه راهکارهایی مانند ساخت تاسیسات همزمان برق و آب، تلاش کرده است تا به مسائل کشور پاسخ دهد.
مپنا؛ یک سرمایه ملی و دارای نقش کلیدی در حل چالشهای بزرگ
مپنا در حوزههایی فعالیت میکند که مستقیماً با مسائل اصلی جامعه در ارتباط است. برای مثال قطعی برق، آلودگی هوا، مسئله آب، حملونقل و …. از جمله چالشهایی هستند که در حوزه کسب و کار گروه مپنا تعریف میشوند.
این شرکت توانسته است در بسیاری از شهرها، با احداث نیروگاهها و تأمین برق، مشکلات را حل کند. اما آیا مردم عادی حضور مپنا را حس کردهاند؟ آیا مپنا توانسته است مانند زیمنس در اروپا، به همان اندازه در ذهن مردم ایران جایگاه پیدا کند؟ مپنا دولتی است یا خصوصی؟ پاسخ به این سوالات همان نکتهای است که تصویر برند مپنا را در افکار عمومی شکل میدهد و شفافتر میکند.
پیش از هرچیز باید به یاد بیاوریم مپنا، برخلاف تصور عمومی، یک شرکت خصوصی نیست. این شرکت سهامی عام است و تعداد زیادی سهامدار حقیقی و حقوقی دارد. اما چرا معادلات مدیریتی مپنا در بالاترین سطوح حکمرانی کشور تعریف میشود؟ دلیل این امر این است که مپنا و شرکتهای بزرگ دیگر، بخشی از سرمایه ملی محسوب میشوند.
سرمایهگذاریهایی که در طول دهههای گذشته برای توسعه این شرکت انجام شده، از سرمایه ملی بوده است. بنابراین، مپنا بهعنوان یک سرمایه ملی، نقشی کلیدی در حل مشکلات کشور ایفا میکند.
روایت رسانهای مپنا از بهینه سازی مصرف انرژی
یکی از چالشهای اصلی مپنا، اقتصاد یارانهای کشور است که باعث شده چرخه اقتصادی بهدرستی کار نکند. برای مثال، در حوزه انرژی، مصرف بالای گاز و برق به دلیل راندمان پایین تجهیزات سرمایشی و گرمایشی، یکی از مشکلات اساسی است، تا جایی که میدانم حدود 40درصد از انرژی تولید شده در کشور صرف سرمایش و گرمایش میشود؛ این آمار نشان دهنده وجود نقاط قابل بهبود در حوزه شهرسازی و معماری از یک سو و عدم دستیابی به راه حل موثر در بهروزرسانی تجهیزات سرمایشی و گرمایشی از سوی دیگر است.
مپنا معتقد است که اگر سرمایهگذاری لازم برای بهینهسازی این تجهیزات انجام شود، میتوان مصرف انرژی را بهشدت کاهش داد. این شرکت تلاش کرده تا با توسعه فناوریهای جدید و ارائه راهکارهای بهینهسازی به حل این مشکلات کمک کند.
از مهمترین پیامهای کلیدی مپنا در حوزه مسئولیت اجتماعی، موضوع راندمان انرژی است. ارتباطات و بازار گروه با طراحی کمپینهای اطلاعرسانی، تهیه گزارشهای تحلیلی درباره اتلاف انرژی و … تلاش میکند نقشی موثرتر داشته باشد. اینک نقشآفرینی در مباحث ملی مانند بهینهسازی مصرف انرژی، کاهش آلایندهها، تولید پاک و توسعه نیروگاههای سیکل ترکیبی در روایت رسانهای مپنا جایگاه ویژهای یافته است.
حرکت چراغ خاموش مپنا
یکی از انتقادهایی که گاه به مپنا وارد میشود، «چراغ خاموش بودن» است؛ بهاین معنا که با وجود نقش مهم در اقتصاد ملی، کمتر درباره آن اطلاعرسانی میشود. این وضعیت تا حدی ناشی از ماهیت پروژههای صنعتی و ملاحظات فنی و اجرایی است، شخصا معتقدم دوران فعالیت چراغ خاموش مپنا مدتهاست که به پایان رسیده و چنانکه میبینیم در سالهای اخیر، رویکرد فعالتری در اطلاعرسانی اتخاذ شده است.
ارتباطات و بازار مپنا؛ الگویی بومی از روابط عمومی صنعتی
بازتعریف برند مپنا بر اساس اقتضائات روز، نیازمند توجه به ارزشهای بنیادین، جایگاه در صنعت و نیازهای ارتباطی روز است. در این مسیر، بازنگری در شعارهای تبلیغاتی، طراحی مجدد هویت بصری، تولید محتوای چندرسانهای، و تمرکز بر داستانسرایی سازمانی (Organizational Storytelling) از جمله اقدامات مهم بهشمار میروند.
ارتباطات و بازار گروه مپنا امروز در نقطه عطف قرار دارد؛ نقطهای که میان سنت و نوآوری، میان صنعتیبودن و دیجیتالبودن و میان روایت مهندسی و روایت انسانی در حال بازتعریف خود است. این مسیر، اگرچه دشوار است، اما با تکیه بر تجربه فنی مپنا و باز شدن افقهای ارتباطی، میتواند به الگویی بومی از روابط عمومی صنعتی در ایران بدل شود
هوش مصنوعی، شبکههای اجتماعی و توسعه ارتباطی مپنا
در نهایت، روابط عمومی مپنا در حال بهرهگیری از ظرفیتهای فناوری مانند هوش مصنوعی برای تحلیل دادههای رسانهای، شناسایی روندهای ارتباطی و تولید محتوای هوشمند است. همچنین با حضور فعال در شبکههای اجتماعی، در حال تغییر زبان و رفتار ارتباطی خود برای ارتباط گیری فعالانه تر با مخاطبان قدیم و جدید خود است.