«اقتصاد، پدیده پویا و پیچیدهای است و رشد اقتصادی هم تابع عوامل زیادی است. فقط وقتی مجموعهای از همهی این عوامل فراهم باشد، میتوان امید و انتظار داشت که رشد اقتصادی بویژه رشد پایدار اتفاق بیفتد و استمرار یابد. از مهمترین عواملی که بر رشد اقتصادی مؤثرند میتوان به سرمایه، تکنولوژی، زیرساختها، منابع طبیعی، اندازهی بازار و “منابع انسانی” اشاره کرد.
…اصولاً یکی از تعاریف رایج و کامل از مدیریت هم “تبدیل کردن منابع و پتانسیلها به مطلوبیتها” است. کشورهای و سازمانهای در جستجوی رشد باید فضای لازم برای چنین رشدی را از طریق فراهم کردن زمینهها و ملزومات مورد نیاز تأمین و آماده کنند و اگر منابع انسانی کارآمد و شایسته از جملهی این ملزومات باشد (که همهی تجربهها و توصیهها در مورد چنین الزامی اتفاق نظر مؤکد دارند) آنگاه این سؤال جدی و مهم مطرح میشود که فضای لازم برای رشد و بهرهوری چیست؟» [۱] انگیزه نگارش این یادداشت، یازدهم مردادماه است که در تقویم مناسبتهای سازمانی گروه مپنا، با هدف یادآوری یکی از رشتههای تخصص مدیریت، روز “منابع انسانی” نام گرفته است.
امروزه روز، سخن گفتن از مفهوم “منابع انسانی” و اهمیت مدیریت درست، کارآمد و مؤثر آن، چیزی جز شرح و بسط یکی امر بدیهی نخواهد بود. بدیهی از آن منظر که تمامی مسیر توسعه تمدن زیست کره ما، به دست انسانهایی صورت پذیرفته است که در کنار همه منابع در دسترس سازمانها و شرکتها، یک منبع بسیار مهم و یک رکن اساسی به شمار میروند. به همین دلیل است که در حوزه دانشهای مدیریت، مدیریت منابع انسانی یکی از حوزههای کلیدی و بنیادین این دانشها را تشکیل میدهد.
اهمیت دانش “مدیریت منابع انسانی” که اکنون دیگر یک دانش کاملاً میان رشتهای شناخته میشود، از پیچیدگی موضوع آن یعنی “انسان” نشأت میگیرد.
«اگر مدیریت را به دو بخش سختافزار و نرمافزار تقسیم کنیم، یک بعد جهانی و سختافزاری دارد و بعد دیگر نرمافزاری است که بخش فرهنگی آن را تشکیل میدهد. .. البته باید یادآور شد که چون در حوزه علوم انسانی با نگرشها، باورها و ایدئولوژیها سر و کار داریم، در حوزه مدیریت منابع انسانی که وارد میشویم، نمیتوانیم حوزه فرهنگی آن را نادیده بگیریم.»[۲] در سده بیست و یکم که به یمن وجود ارتباطات گسترده، نمیتوان با شیوههای سنتی به اداره امور مجموعههای انسانی مبادرت کرد، تنها تلفیق روشهای علمی و روزآمد مدیریت با شیوههای خلاقانه است که میتواند تضمینکننده کسب نتایج درخشان و تأثیرگذار باشد و دانش مدیریت منابع انسانی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
بدون شک، اصلیترین عامل اجرایی شدن راهبردها و برنامههای اجرایی هر سازمانی، بدنه نیروی انسانی آن است. نقش منابع انسانی سازمانها در همه ردهها از مدیریت ارشد گرفته تا میانی و بدنه کارشناسی و اجرایی را هم در دوران رونق اقتصادی و هم در دوران رکود به خوبی میتوان احساس کرد. با نگاهی به تاریخ کسب و کار، میتوان برهههای زمانی مهمی را ترسیم نمود که جهشهای بزرگ در حیات شرکتها، با دیدگاههای آیندهنگر و خلاقانه افرادی تأثیرگذار بروز کرده است. دستاوردهایی که بر اهمیت جایگاه فکر و اندیشه نیروی انسانی به عنوان یکی از داراییهای نامشهود سازمان صحّه میگذارد.
به دلیل همین اهمیت است که تخصص مدیریت این منبع سرمایهای عظیم، یکی از رشتههای تخصصی مهم عصر ما به شمار میرود.
مدیریت منابع انسانی، همراه با سایر رشتههای مدیریت، دورههای مختلفی را پشت سر گذاشته است. به عنوان مثال، گذار از شیوه تفکر “ریاست” در راهبری سازمانها به شیوه “مدیریت” و پس از آن ورود به عصر “رهبری”، یکی از مهمترین تقسیمبندیهای فلسفی و مسیرهای تکاملی در مدیریت منابع انسانی بوده است. مثالی دیگری از تحولات این عرصه، شیوههای انگیزشی کارکنان است که سهم بسزایی در ارتقاء برآیند کلی عملکرد سازمان دارد. شاید بتوان گفت در فضای رقابت شدید کسب و کار، مهمتر از جذب نیروی انسانی کارآمد، توانمندسازی و نگهداشت این دارایی ارزنده است که میتواند نقش کلیدی در موفقیت یا شکست سازمان ایفا نماید.
به این ترتیب است که مدیریت منابع انسانی، از ارکان کلیدی و تعیینکننده اداره هر مجموعه اقتصادی یا حاکمیتی است که بالمآل، در تعیین سرنوشت آن مجموعه تأثیر میگذارد.
مدیریت ارتباطات و بازار گروه مپنا
[۱] دکتر بهزاد ابوالعلایی، مجله توسعه مهندسی بازار – شماره ۳۷
[۲] مصاحبه نشریه منابع انسانی با دکتر ناصر میرسپاسی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، کارشناسی ارشد مدیریت دولتی از دانشگاه تهران، دکترای مدیریت دولتی از دانشگاه آمریکن )واشنگتن دی سی(، شماره هفتم، اردیبهشت ۸۹